این گفتگو میخواد نشون بده که "دید به زندگی" در افراد چقدر می تونه متفاوت باشه.
لینک دانلود فایل صوتی :
http://s5.picofile.com/file/8118677500/Taste_Of_Cherry_1997_Kiarostami.ogg.html
بدون وصیت هم می شه رفت مگه ؟ گمان نکنم... برای من که غیرممکنه ! حتی فکرشم نمی تونم بکنم.
نمی دونم چرا یک ساعت و 32 دقیقه س که رو وصیت قفلم. حتی بهترین وصیت هایی که تو تاریخ ثبت شده رو دنبال کردم ببینم قبل رفتن چه حس و حالی داشتن ! با چه قلمی نوشتن ! چی نوشتن ! منم باید به فکرش باشم !!! باید برم.
اگه میتونستم چند بار زندگی کنم و حق انتخاب داشتم :
زندگی اولم رو نرمال انتخاب میکردم.
زندگی دومم رو دوست داشتم مادرزاد کر- لال-نابینا باشم.
زندگی سومم رو بدون شک میخاستم که عقب مانده ذهنی بشم.
زندگی بعدیم یه قاتل زنجیره ای (هنرمند) باشم.
برای آخرین زندگی هم باز زندگی نرمال رو انتخاب میکردم.
تو آخرین مرحله میشستم رو صندلیه توی ایوون (تو هوای ترجیحا ابری). بعد با به جا گذاشتن یادداشتی کار خودمو یکسره میکردم.
و اینکه دوس داشتم مرگ هر زندگیمم متفاوت باشه.
بعد مرگ در آخرین زندگی هم نمیخاستم که هیچ نوع زندگی بعد از مرگ باشه. هیچ نوع زندگیی !!!
اسلحه گرم ؟ بهترین انتخابه. خیلی راحته. سریعه. درد رو کم احساس میکنی.
دنبالش بودم. بقیه خیلی ترسناکن. خیلی خیلی ترسناکن. باید منتظر موند تا کار تموم شه. باید انتظار کشید. انتظار سخته. همیشه ازش بدم میومد.