از آن روزی که ازش خواستم کمکم کنه و ازش جوابی نشنیدم فهمیدم خودم باید هوای خودم رو داشته باشم. دستم رو طرف آسمون بالا بردم و بهش گفتم تو که کمکم نمیکنی لطف کن سنگ هم جلو پام ننداز.
manSolo
چهارشنبه 15 بهمنماه سال 1393 ساعت 04:05 ق.ظ
کتابو خوندی اون قسمتش دختره کوزیمو رو دوس داره ولی اذیتش میکنه زجرش میده میگه میخوام مطمئن شم دوسم داری... خدام گاهی از این بازیا باهامون میکنه
کمک هم شاید منتظر نموندی یا ندیدی یا واقعا نخواستی !
شایدم شاید راهتو نمیدونم راه درخواست کمکت اشتباه بوده میخواسته یه جور دیگه کمکت کنه
سنگو که خیالت راهت میندازه
ولی کمک میتونم نظربدم نمیتونم بگم یعنی نمیخوام بگم !!!
قسمت کمک رو واضح تر بگو
کتابو خوندی اون قسمتش دختره کوزیمو رو دوس داره ولی اذیتش میکنه زجرش میده میگه میخوام مطمئن شم دوسم داری... خدام گاهی از این بازیا باهامون میکنه
کمک هم شاید منتظر نموندی یا ندیدی یا واقعا نخواستی !
شایدم شاید راهتو نمیدونم راه درخواست کمکت اشتباه بوده میخواسته یه جور دیگه کمکت کنه
می تونه درست باشه ولی من قبول ندارم
خوبه
من نظر خودمو گفتم یکی از این دو تا درسته
اگه هم من اشتباه کنم فک نکنم چیزیو از دست داده باشم.
دقیقا. آدم باید به یه چیزی اعتقاد داشته باشه. تو اعتقاد خودت رو انتخاب کردی. و اینکه من باهاش مخالفم چیزی از ارزش اعتقادت کم نمیکنه